نا امید به ترجمه فروزنده دولتیاری نشر نیک فرجام
نامه های جودی آبوت به بابا لنگ دراز ترجمه حسین خداداد نشر آثار نور
جودی ابوت دختر بچه یتیمی است که با پشتیبانی مالی حامی ناشناس خود که جودی او را با نام جان اسمیت می شناسد، می تواند به دبیرستان راه یابد. او فقط یک بار سایه او را دیده است و به خاطر سایه دراز پاهای او، او را بابا لنگ دراز صدا میزند. در مقابل خوبی های حامی اش تنها کاری که باید انجام دهد این است که هر ماه برایش نامه بنویسد، بدون اینکه انتظار دریافت پاسخ نامه هایش را داشته باشد. نهایت اسمیت عاشق پاکی و سادگی جودی شده است، با وجود اختلاف سنی قابل توجه از او خاستگاری می کند و این برای جودی که از یک طرف علاقه زیادی به اسمیت دارد و از طرف دیگر در پاکی روابط بینشان غرق شده، بسیار گران می آید و به شدت می گرید ولی عشق...
نیروی ذهن خلاق اثر تونی بازان نشر بو کتاب
هاکلبری فین به ترجمه داریوش شاهین نشر نظاره
هاک که در همه زندگی هرگز دوستی حقیقی را تجربه نکرده، دوست واقعیش را در جیم کشف می کند. او می آموزد که نژاد مهم نیست و این که جیم همه کاری برای او انجام می دهد .
در ابتدا هاک نسبت به جیم احساس فضیلت و برتری دارد و شوخی هایی با او میکند. اما به این باور می رسد که جیم هم احساس دارد . سپس به تدریج به این نتیجه می رسد که با وجود این که رنگ پوستشانن با هم متفاوت اسن اما شباهت های زیادی به هم دارند.
هایدی ترجمه یلدا محمدزاده نشر محمد امین
هزار خورشید تابان به ترجمه خالد حسینی نشر آلوس
مریم پنج ساله بود که نخستین بار واژه حرامی را شنید. این اتفاق در یک پنجشنبه روی داد. باید چنین باشد، چون مریم به یاد آورد که آن روز سردرگم و بی قرار بود. تنها پنجشنبه ها چنین بود، روزی که جلیل در کلبه به دیدارش می آمد. برای گذراندن وقت تا آن دم که سرانجام ببیندش،گذرانی از بین علف هایی که در فضای باز موج زنان تا به زانویش می رسید، مریم از یک صندلی بالا رفته مجموعه چای خوری چینی مادرش را پایین آورد. آن مجموعه چای خوری تنها یادگاری بود که مادر مریم، ننه ، از مادر خویش داشت که وقتی ننه دو سال داشت مرده بود.
همسایه ها اثر احمد محمود نشر امیرکبیر
همه چیز به نفع تو پیش می رود به ترجمه زهره مستی نشر آفرینه
همه ما اوقات تاریکی را پشت سر می گذانیم که هرگز متوجه آن نمیشویم : مشاجره کردن با دوستی، وضعیتی نا عادلانه در جایی ، پس رفت مالی، بیماری غیر منتظره ، جدایی یا از دست دادن عزیزی.
این تجربه ها بخشی از سفر انسان است.
سفر پر تب و تابی به نام زندگی؛ اما وقتی خود را در چنین حالتی می یابیم ، مهم است که دیدگاهمان مثبت باشد.
همین حالا بهترین زندگی خود را شروع کنید به ترجمه اکرم افشار نشر اسما الزهرا
هنر جذب دیگرا به ترجمه مریم کاویانی نشر آفرینه
85 درصد از موفقیت ها در تجارت و زندگی شخصی با توانایی شما در برقراری ارتباط موثر با دیگران تعیین میگردد. هوش اجتماعی یا توانایی دربرقراری روابط متقابل، گفتگو، مذاکره و متقاعد کننده دیگران، سودآورترین و محترم ترین شکلی از هوش است که میتوانید داشته باشید که میتواند افزایش یابد.
از این پس جذبه را به عنوان یک خصوصیت و مهارت شخصی بدانید که میتوانید آن را با انجام کارهایی که افراد باجذبه انجام میدهند افزایش دهید و از نوع اشخاصی باشید که با جذبه هستند.
به جذاب ترین فردی که میشناسید فکر کنید.
رفتاری را ببینید.
سعی کنید رازش را بفهمید.
به تاثیری که بر دیگران دارد نگاه کنید و آنچه را که میبینید به کار ببندید و وقتی در شما انگیزه به وجود آمد، درست مثل الگویتان رفتار کنید، البته به روش خودتان.
هنر خوب بودن به ترجمه جواد شافعی مقدم نشر الماس پارسیان
خوب و مهربان بودن،همیشه، کار آسانی نیست. این که به دیگران اجازه بدهیم تا راه خودشان را بروند حتی اگر در اشتباه هم باشند و پیامد اعمالشلن مخرب باشد. به معنای انسانی خوب و مهربان بودن نیست همچنین، خوب بودن به این معنی نیست که به دیگران اجازه بدهیم تا از ما سو استفاده کرده و یا ما را وادار بکنند تا کاری را بر خلاف طبیعت خود ، انجام بدهیم.
بلکه خوب بودن، کیفیتی است که بایستی با احتیاط هرچه بیشتر با آن برخورد کنیم. در موارد خاصی ممکن است مجبور به انجام کاری باشید که از نظر دیگران ممکن است خوب نباشد و این یکی از دلایلی است که به نوشتن این کتاب تحت عنوان هنر خوب بودن اقدام کرده ام. خوب بودن به طرز حقیقی و مثبت واقعا یک هنر است.
هوش هیجانی!
و آنگاه هیچکس نماند به ترجمه محمد خیریان نشر یوشیتا
وقتی سموم بر تن یک ساق می ورزید اثر خسرو حمزوی نشر روشنگران و مطالعات زنان
وقتی یتیم بودیم اثر کازئو ایشیگورو نشر نویر ظهور
یک قدم مانده تا بهشت به ترجمه محدثه ابوالحسنی نشر نگاه آشنا
رویای من برای رسیدن به ابرها، چیز تازه ای نیست. از وقتی که به این جا مهاجرت کرده ایم، طیف مختلفی از این خواب ها را دیده ام. گاهی از درخت ها سقوط می کنم. گاهی حتی هنوز دستم به آخرین شاخه نرسیده، به پایین می افتم . بیشتر اوقات به جلو خم میشوم و فاصله ای تا رسیدن به آن ندارم، اما در هیچ کدام از این رویاها، دستم به ابرها نمی رسد. آن ها درست بالای سرم ، در لایه های ضخمی از ورقه های سفید توپر مواج، شناورند.انگار این را میدانم که در خواب هایم، گرفتن ابر به نشانه پرواز به سوی بهشت است. جایی که تا به حال ندیده ام، مگر دز خواب هایم. اصلا به امید رسیدن به بهشت بود که از این جا سر در آوردم.
یک مرد… به ترجمه نشمین حیدری نشر آزرمیدخت
یک ملکه برای دو سرزمین ، ماری استوارت به ترجمه ضیا الدین ضیایی نشر هلال نقره ای
زندگی پر فراز و نشیب ماری استوارت قرن هاست که توجه شاعران و نویسندگان را به خود مشغول کرده است. ماری استوارت، معروف به ماری اول، پس از مرگ پدرش در نه ماهگی به عنوان ملکه استکاتلند تاج گذاری کرد و به صوعمه فرستاده شد تا به طور ناشناس و با امنیت بزرگ شود و اداره ی کشور را برعهده بگیرد، اما در آنجا شناسایی و به جان او سو قصد گردید، به ناچار او را به فرانسه فرستادند و این تازه ابتدای مسیر زندگی زنیست که سرنوشت، حکومن دو سرزمین را برایش مقدر ساخته بود...