نامه های جودی آبوت به بابا لنگ دراز ترجمه حسین خداداد نشر آثار نور
جودی ابوت دختر بچه یتیمی است که با پشتیبانی مالی حامی ناشناس خود که جودی او را با نام جان اسمیت می شناسد، می تواند به دبیرستان راه یابد. او فقط یک بار سایه او را دیده است و به خاطر سایه دراز پاهای او، او را بابا لنگ دراز صدا میزند. در مقابل خوبی های حامی اش تنها کاری که باید انجام دهد این است که هر ماه برایش نامه بنویسد، بدون اینکه انتظار دریافت پاسخ نامه هایش را داشته باشد. نهایت اسمیت عاشق پاکی و سادگی جودی شده است، با وجود اختلاف سنی قابل توجه از او خاستگاری می کند و این برای جودی که از یک طرف علاقه زیادی به اسمیت دارد و از طرف دیگر در پاکی روابط بینشان غرق شده، بسیار گران می آید و به شدت می گرید ولی عشق...
افسانه ای از جادو به ترجمه نشر نگاه آشنا
شهر خفتگان در پسرعموهای افسانه ای نویسنده سید سعید جدیری نشر طلایه
ارثیه ویرانگر به ترجمه محبوبه صادقی نشر آزرمیدخت
... اما راننده جرثقیل فکر کرد من دارم بهش علامت می دمکه اوضاع مرتبه و میتونه دنده عقب بگیره و اونم درجا دنده عقب گرفت.و این پایان زندگی مبل نشین بود.
جرثقیل ایستاد ، اما جکوزی خیر! جکوزی همین طور داشت بالای سر خونه تاپ میخورد و یه دفعه خورد به دودکش . من دیگه فکر کردم همه چیز به خیر گذشته و نمیتونستم حتی فکرش رو بکنم که یه اتفاق دیگه بیفته، اما افتاد...