مدرسه افسانه ای به ترجمه مطهره ابراهیم زاده نشر نگاه آشنا
سوفی دخترک زیبا و بلند پروازی است که در روستایی به نام گاوالدون زندگی می کند. او بر خلاف سایر اهالی روستا، از زندگی عادی و یک نواخت روستایی بیزار است و آرزوی یک زندگی رویایی را دارد. کلید رسیدن به این زندگی ، کسی نیست جز مدیر مدرسه! مدیری مرموز که اهل سرزمین افسانه هاست و تا حالا هیچ کس چهره اش را ندیده است...
مدرسه افسانه ای 3 ( ملکه تاریکی ) به ترجمه مطهره ابراهیم زاده نشر نگاه آشنا
مدرسه افسانه ای 4 ( جست و جوی خوش بختی) به ترجمه مطره ابراهیم زاده نشر نگاه آشنا
بعد از نابود کردن مدیر مدرسه، دانش آموزان مدرسه افسانه ای تصور کردند که به پایان خوش داستانشان رسیده اند. حالا که به سال چهارم رسیده اند. حالا که به سال چهارم رسیده اند باید قبل از فارغ التحصیلی شدنشان ماموریتی را پشت سر بگذارند. ماموریتی برای بدست آوردن خوش بختی و افتخار که هم خطرناک است و هم غیر قابل پیش بینی...
افسانه ای از جادو به ترجمه نشر نگاه آشنا
رویاهای خطرناک به ترجمه شیما کاکائی نشر آزرمیدخت
ماجراهای صندلی آرزوها سرزمین موجودات خیالی به ترجمه سمیه موحدی فر نشر نظاره
خواندن این کتاب ممنوع به ترجمه فریبا شیخ الاسلامی نشر نگاه آشنا
ایمی آنی دختر محصلی است که هرگز بلند حرف نمیزند، خجالتی، قانون مدار و عاشق کتاب ایت. اما وقتی انجمن مدرسه کتاب مورد علاقه اش را از کتابخانه بر میدارند. دست از گوشه نشینی بر میدارد و در اعتراض به این که دیگران برای کتاب خواندن بچه ها تصمیم گرفته اند، دست به کارهایی می زند که با روحیاتش سازگار نیست...
شهر خفتگان در پسرعموهای افسانه ای نویسنده سید سعید جدیری نشر طلایه
دفتر خاطرات یک بچه خفن و مهربان به ترجمه اکرم افشار نشر آوای ماندگار
اسم کتابمم گذاشتم دفترچه خاطرات یه بچه خارق العاده با محبت این همون اسمی هستش که بابام رو من گذاشته بود...
سلام اسم من راولی جفرسون هستش اینم کتاب منه حالا منم مثل دوستم گرک یه دفترچه خاطرات دارم...
بعضی مواقع والدینم یه چیزایی بهم میگن که باعث میشه فکر کنم اونا اون احساسی که من به گرک دارم را ندارن...
داستان های ترسناک یک بچه خفن و مهربان به ترجمه اکرم افشار نشر آوای ماندگار
هاها خودتونو وارد دنیای وحشت کنید
یالله تند و سریع یه چراغ قوه بردارید و شیرجه بزنید به دنیای تخیل پر از ترس و توهم و مضحک راولی جفرسون... دنیایی که شما میتونید با ارواح و زامبی ها و هیولاهایی ملاقات کنید که علاوه بر ترسناک بودنشون کلی شما را می خندونن... قهقه های تضمینی با خوندن این کتاب برای شما...
ماجراجویی شگفت انگیز یک بچه خفن و مهربان به ترجمه اکرم افشار نشر آوای ماندگار
ماجراجویی در انتظار شماست :
حالا وارد بخش حماسی پر از ماجویی تخیلات راولی جفرسون میشیم... با رولند و بهترین دوستش گارگ اهل بربرستان همراه بشید که روستای آروم و بدون خطر خودشونو ترک کردن و به استقبال خطر رفتن تا بتونن جون مادر رولند را از دست وایت وارلاک نجات بدن
آیا قهرمان های ما جون سالم به در میبرن
با ماجراجوهای جذاب رولی جفرسون همراه بشید
اسم تو 2 به ترجمه صالحه ترابی نوا نشر نگاه آشنا
اگرچه تاکی و میتسوها از این که بدن ها و زندگی هایشان مدام با هم جا به جا میشد گیج شده بودند، اما کم کم واقعیت را پذیرفتند. آن ها تا جایی که می توانستند با شرایط موجود کنار آمدند، گاهی از طریق یادداشت هایی که برای یکدیگر می گذاشتند با هم جر و بحث می کردند و گاهی نیز از زندگی یکدیگر لذت میبردند. با وجود این، درست همان موقع که به زندگی جدیدشان عادت کرده بودند، جا به جایی ها ناگهان متوقف شدند...
دختر و پسری که هرگز با یکدیگر آشنا نشده بودند با همدیگر ملاقات کردند...
یک قدم مانده تا بهشت به ترجمه محدثه ابوالحسنی نشر نگاه آشنا
رویای من برای رسیدن به ابرها، چیز تازه ای نیست. از وقتی که به این جا مهاجرت کرده ایم، طیف مختلفی از این خواب ها را دیده ام. گاهی از درخت ها سقوط می کنم. گاهی حتی هنوز دستم به آخرین شاخه نرسیده، به پایین می افتم . بیشتر اوقات به جلو خم میشوم و فاصله ای تا رسیدن به آن ندارم، اما در هیچ کدام از این رویاها، دستم به ابرها نمی رسد. آن ها درست بالای سرم ، در لایه های ضخمی از ورقه های سفید توپر مواج، شناورند.انگار این را میدانم که در خواب هایم، گرفتن ابر به نشانه پرواز به سوی بهشت است. جایی که تا به حال ندیده ام، مگر دز خواب هایم. اصلا به امید رسیدن به بهشت بود که از این جا سر در آوردم.
اسم تو به ترجمه صالحه ترابی نوا نشر نگاه آشنا
میتسوها میامیزو، یک دانش آموز دبیرستانی در حومه روستای ایتوموری در کشور ژاپن بود که از زندگی در روستا خسته شده بود و آرزو داشت در زندگی بعدی خود تبدیل به پسری خوش سیما در توکویو شود. تاکی تاچیبا نیز یک پسر نوجوان دبیرستانی اهل توکیو بود. زمانی که یک ستاره دنباله دار به زمین نزدیک شد، آرزوها و زندگی آن ها دست خوش تغییر کرد. در یکی از روزها از خواب بیدار شدند، جایشان با هم عوض شده بود...
بادام به ترجمه صالحه ترابی نوا نشر نگاه آشنا
یون جه پسر نوجوانی است که از درک احساساتی همچون شادی، غم و خشم ناتوان و این مسئله ارتباط با دیگران را برایش دشوار کرده است. مادر و مادربزرگش تمام سعی خود را می کنند تا ارتباط با دیگران برای یون جه آسان تر گردد. اما در شب تولد شانزده سالگی اش اتفاق عجیب رخ می دهی که زندگی اش را تغییر می دهد. پس از آن اتفاق ، یون جه خود را در مواجهه با دنیایی جدید می یابد که باید به تنهایی از پس چالش های پیش رو بر بیاید. در این بین اتفاقات عجیبی می افتد که یون جه را وادار می کنند تا پا از منطقه امین خود فراتر بگذارد.
کتابخانه ارواح به ترجمه لیلا مکرمی نشر آراستگان
گردنبند کهربا ترجمه الهه احمدی نشر نسیم قلم
گورخر گلادیاتور(بزن بزن با رومی ها) به ترجمه نیلوفر گنجی نشر نگاه آَنا
چه می شود اگر پای حیوان به نبردهای گلادیاتوری روم باستان باز شود؟ ژولیوس زبرا، گورخر داستان که خیلی تاکیید دارد او را اسب راه راه صدا نزنند با یک شیر بد اخلاق و یک گراز کوچولوی پرحرف در خانه خود، یعنی آفریقا به دام رومی ها می افتند و به شهر رم فرستاده می شوند و حالا باید برای نجات جان خود به یک گلادیاتور خشن تبدیل شوند...
گورخر گلادیاتور(همدستی با بریتانیایی ها) به ترجمه نیلوفر گنجی نشر نگاه آشنا
گورخر گلادیاتور(درگیری با مصریان) ترجمه نیلوفر گنجی نشر نگاه آشنا
گورخر گلادیاتو(گلاویز شدن با یونانیان) به ترجمه نیلوفر گنجی نشر نگاه آشنا
ژولیوس قهرمان و دوستانش در حال گذراندن یک روز خوب در خانه بودند که سر و کله مردی مرموز پیدا می شود و به آن ها در ازای پیدا کردن سیب طلا، وعده ای می دهدکه هیچ کدام از آن ها نمی توانند به درخواستش جواب رد بدهند. اگر دوست دارید از آخرین و ترسناک ترین ماجراجویی ژولیوس و دوستانش باخبر شوید، با ما همراه شوید...
ارثیه ویرانگر به ترجمه محبوبه صادقی نشر آزرمیدخت
... اما راننده جرثقیل فکر کرد من دارم بهش علامت می دمکه اوضاع مرتبه و میتونه دنده عقب بگیره و اونم درجا دنده عقب گرفت.و این پایان زندگی مبل نشین بود.
جرثقیل ایستاد ، اما جکوزی خیر! جکوزی همین طور داشت بالای سر خونه تاپ میخورد و یه دفعه خورد به دودکش . من دیگه فکر کردم همه چیز به خیر گذشته و نمیتونستم حتی فکرش رو بکنم که یه اتفاق دیگه بیفته، اما افتاد...
انجمن سری بندیکت به ترجمه فرزانه شیخ الاسلامی نشر نگاه آشنا
انجمن سری بندیکت از پرفروش ترین های نیویورک تایمز بوده که نوشتن آن سه سال طول کشیده و ایده جالبش ، آن را جزو ده کتاب برتر سال و در ردیف رمان های هری پاتر قرار داده است. این کتاب داستان پسر یتیم باهوشی به نام رنی مالدون است که همیشه مورد تمسخر و خنده همکلاسی هایش قرار دارد. روزی یک آگهی در روزنامه میبیند که فقط بچه یتیم ها را خطاب قرار داده و اسمی از پدر مادرها نیاورده است و آن ها را به شرط قبولی به شرایط زندگی ایده آل دعوت می کند.
نامه های جودی آبوت به بابا لنگ دراز ترجمه حسین خداداد نشر آثار نور
جودی ابوت دختر بچه یتیمی است که با پشتیبانی مالی حامی ناشناس خود که جودی او را با نام جان اسمیت می شناسد، می تواند به دبیرستان راه یابد. او فقط یک بار سایه او را دیده است و به خاطر سایه دراز پاهای او، او را بابا لنگ دراز صدا میزند. در مقابل خوبی های حامی اش تنها کاری که باید انجام دهد این است که هر ماه برایش نامه بنویسد، بدون اینکه انتظار دریافت پاسخ نامه هایش را داشته باشد. نهایت اسمیت عاشق پاکی و سادگی جودی شده است، با وجود اختلاف سنی قابل توجه از او خاستگاری می کند و این برای جودی که از یک طرف علاقه زیادی به اسمیت دارد و از طرف دیگر در پاکی روابط بینشان غرق شده، بسیار گران می آید و به شدت می گرید ولی عشق...
دختری که ناپدید شد ترجمه نوشین حیدری نشر آزرمیدخت
الویا شاو از سه شنبه ی گذشته ناپدید شده است. آخرین بار مقابل درب ورودی مدرسه ابتدایی اش در محله ی هانتس پوینت با یک ژاکت بهاره ی سفید، شلوار جین آبی و چکمه های صورتی دیده شده است.
خودم را وارد می کنم به چهره ی توی عکس نگاه کنم، به ویژگی های صورتش که اندکی چرکین ولک شده اند، همان جا خشکم میزند.
تصویر الویا شاو می توانست انعکاس چهره ی خودم در آینه باشد. سیزده ساب قبل در صورتی که هر گونه اطلاعی از مکان تقریبی یا هر نوع اطلاعات مربوط به الویا شاو دارید، لطفا با شماره زیر تماس بگیرید...
لیست مهمان ها ترجمه غزل مرتضوی نشر آزرمیدخت
پژواک ضجه ای پیچیده در تند باد گزنده، سرخوشی را از سر مهمانان عروسی سیاه مست پراند. گویی بهترین مکان برای برپایی یک عروسی به یاد ماندنی جایی دور از هر بنی بشر است، آنجا که حتی دست امواج تلفن هم به آن نرسد، مثلا جزیره ای میان جوش و خروش امواج کینه توز اقیانوس، جایی که زمانی ملجا فراریان باستانی بوده که حالا اجساد سلاخی شده شان در دل باتلاق پرسه می زنند.
داستان های ترسناک برای گفتن در تاریکی ترجمه میلاد شیروانی نشر ملینا
مادام بواری به ترجمه سمیه موحدی فرد نشر نظاره
قمار باز ترجمه جلال آل احمد نشر آزرمیدخت
در حالی که از قمارخانه بیرون آمدم، حس کردم که یک فلورین در جیب کوچکم تکان می خورد، به خودم گفتم: خوب، با آن می توانم شام بخورم. ولی پس از این که صد قدم رفتم، تغییر رای دادم و راهم را برگرداندم و همان فلورین را روی مانک گذاشتم این بار نوبت مانک بود راستی وقتی انسان تنها در مملکت بیگانه ، دور از وطن و دوستان خود و بدون این که بداند از کجا برای زندگیهمان روز خود را به مخاطره می اندازد و به قمار می گذارد، راستی احساس عجیبی سراپایش را فرا میگیرد!
من بردم و وقتی بیست دقیقه بعد قمار خانه را ترک کردم، صد و هفتاد فلورین داشتم.
وقتی سموم بر تن یک ساق می ورزید اثر خسرو حمزوی نشر روشنگران و مطالعات زنان
زندگی من اثر حمیده الهی نیا نشر خرد آذین
زندگی من از جمله رمان های تاثیر گذار چخوف است و رئالیسم خاص او در این اثر دیده می شود. زندگی من تصویریاز وضعیت روستاهای روسیه که سرشار از زشتی و توحش است، ارائه می دهد و نوع نگاه عینی چخوف در این اثر واکنش منفی سنت گرایان و همچنین نوگرایان آن دوره از ادبیات روسیه را در پی داشت.
در توضیح کتاب درباره این ویژگی رمان آمد: هیئت سانسور تهدید کرد که چنانچه چخوف صحنه ای را که در آن مقامات را مسوول بی سوادی روستاییان نسبت به مذهب اشاره دارد حذف نکند دستگیر می شود.
جاناتان مرغ دریایی ترجمه مرتضی سعیدی تبار نشر هلال نقره ای
عشق سال های وبا به ترجمه فاطمه ابراهیمی نشر آزرمیدخت
عشق در سال های وبا به معنای واقعی کلمه یک داستان عاشقانه خوب است، که به جرات می توان گفت هر خواننده ای از مطالعه آن لذت خواهد برد. شیوه ی استفاده مارکز از زمان در این رمان بسیار زیبا است. مارکز ابتدا تصویری از حال را به شما نشان می دهد، بعد گذشته را مرور می کند و کم کم زمان را جلو می برد تا دوباره به زمان حال برسد و بعد به سمت آینده حرکت کند.