قمار باز ترجمه جلال آل احمد نشر آزرمیدخت
در حالی که از قمارخانه بیرون آمدم، حس کردم که یک فلورین در جیب کوچکم تکان می خورد، به خودم گفتم: خوب، با آن می توانم شام بخورم. ولی پس از این که صد قدم رفتم، تغییر رای دادم و راهم را برگرداندم و همان فلورین را روی مانک گذاشتم این بار نوبت مانک بود راستی وقتی انسان تنها در مملکت بیگانه ، دور از وطن و دوستان خود و بدون این که بداند از کجا برای زندگیهمان روز خود را به مخاطره می اندازد و به قمار می گذارد، راستی احساس عجیبی سراپایش را فرا میگیرد!
من بردم و وقتی بیست دقیقه بعد قمار خانه را ترک کردم، صد و هفتاد فلورین داشتم.
کافه سرای طاووس به ترجمه مرتضی عدالتی سردهایی نشر کاریز
کتاب در دو خط داستان جدا در سال های 1963 و 2001 سالی که کتاب نوشته شده تعریف میشود.
آثن فرستر دختری زیبا اما غیر قابل کنترل است و بعد از گذشتن دو سال از ازدواجش شایعه ها دوباره شروع میشوند. در سال 2001 دختر آثن فرستر، سوزانا پیکاک بعد فرار از ازدواج مشکل دارش، ارثیه ای از مادرش پیدا میکند که همان فروشگاه پیکاک است که در آنجا با دیوارهای هیجان انگیز و جادویی اش و روابط دوستانه ی جدید، وارد یک دوره ی تازه ای از زندگی اش میشود.