مدرسه افسانه ای 4 ( جست و جوی خوش بختی) به ترجمه مطره ابراهیم زاده نشر نگاه آشنا
بعد از نابود کردن مدیر مدرسه، دانش آموزان مدرسه افسانه ای تصور کردند که به پایان خوش داستانشان رسیده اند. حالا که به سال چهارم رسیده اند. حالا که به سال چهارم رسیده اند باید قبل از فارغ التحصیلی شدنشان ماموریتی را پشت سر بگذارند. ماموریتی برای بدست آوردن خوش بختی و افتخار که هم خطرناک است و هم غیر قابل پیش بینی...
عشق سال های وبا به ترجمه فاطمه ابراهیمی نشر آزرمیدخت
عشق در سال های وبا به معنای واقعی کلمه یک داستان عاشقانه خوب است، که به جرات می توان گفت هر خواننده ای از مطالعه آن لذت خواهد برد. شیوه ی استفاده مارکز از زمان در این رمان بسیار زیبا است. مارکز ابتدا تصویری از حال را به شما نشان می دهد، بعد گذشته را مرور می کند و کم کم زمان را جلو می برد تا دوباره به زمان حال برسد و بعد به سمت آینده حرکت کند.
آخرین نامه ی معشوق به ترجمه فاطمه حسین بیگ نشر آزرمیدخت
وقتی یتیم بودیم اثر کازئو ایشیگورو نشر نویر ظهور
کتاب ماری آنتوانت
انقلابی که ناچار بود برای پیروز شدن قلب سلطنت، سینهی ملکه ای را که ضمناً سینهی یک زن و مادر هم بود، هدف قرار دهد.
در انقلاب فرانسه از هر ابزاری برای رسواکردن ماری آنتوانت استفاده شد تا او را به زیر تیغ گیوتین روانه کنند. ولی لحن گفتارها زمانی که یک بوربون در سال 1815 بار دیگر به سلطنت فرانسه رسید، به سرعت تغییرکرد و تصویر چهرهی ماری آنتوانت با هالهی مقدّس، مزیّن و تعابیر ستایشگرانه به عمل آمد.
امّا ماری آنتوانت نه آن زن مقدّس و بزرگ مورد ادّعای سلطنتطلبان بود و نه آن زن هرجایی که دادگاه انقلاب او را به مردم معرفی کرد. او صاحب یک شخصیّت معمولی ویژهی زنان عادی بود و لذا نمیتوان او را فوقالعّاده باهوش و یا بسیار کودن نامید، ولی تاریخ برای خلق یک تراژدی تکاندهنده هرگز نیازی به یک بازیگر اصلی به عنوان قهرمان نمایش خود ندارد.
یکی از این تراژدیها و یکی از زیباترین قهرمانبازیهای ناخواستهی تاریخ، همین تراژدی ماری آنتوانت است.
انجمن سری بندیکت به ترجمه فرزانه شیخ الاسلامی نشر نگاه آشنا
انجمن سری بندیکت از پرفروش ترین های نیویورک تایمز بوده که نوشتن آن سه سال طول کشیده و ایده جالبش ، آن را جزو ده کتاب برتر سال و در ردیف رمان های هری پاتر قرار داده است. این کتاب داستان پسر یتیم باهوشی به نام رنی مالدون است که همیشه مورد تمسخر و خنده همکلاسی هایش قرار دارد. روزی یک آگهی در روزنامه میبیند که فقط بچه یتیم ها را خطاب قرار داده و اسمی از پدر مادرها نیاورده است و آن ها را به شرط قبولی به شرایط زندگی ایده آل دعوت می کند.
بینایی به ترجمه پروانه جمشیدی نشر الینا
اصلا جریان سقوط اخلاقی انسان به امروز و دیروز بر نمیگردد. بلکه به دفعات گفته ایم که یک پدیده ی تاریخی است و سن آنبه اندازه سن تپه ها و کوه ها می باشد، فعلا که با هم ادعای رفاقت می کنیم. فردا مخالفت ها شروع می شود. بعد از این عدم هماهنگی، مقابله و جنگ آشکار، سایر مردم هم با تماشا کردن منتظر می مانند و مشغول شرط بندی می شوند که میزان استقامت ما چقدر است.