مدرسه افسانه ای به ترجمه مطهره ابراهیم زاده نشر نگاه آشنا
سوفی دخترک زیبا و بلند پروازی است که در روستایی به نام گاوالدون زندگی می کند. او بر خلاف سایر اهالی روستا، از زندگی عادی و یک نواخت روستایی بیزار است و آرزوی یک زندگی رویایی را دارد. کلید رسیدن به این زندگی ، کسی نیست جز مدیر مدرسه! مدیری مرموز که اهل سرزمین افسانه هاست و تا حالا هیچ کس چهره اش را ندیده است...
مدرسه افسانه ای 3 ( ملکه تاریکی ) به ترجمه مطهره ابراهیم زاده نشر نگاه آشنا
مدرسه افسانه ای 4 ( جست و جوی خوش بختی) به ترجمه مطره ابراهیم زاده نشر نگاه آشنا
بعد از نابود کردن مدیر مدرسه، دانش آموزان مدرسه افسانه ای تصور کردند که به پایان خوش داستانشان رسیده اند. حالا که به سال چهارم رسیده اند. حالا که به سال چهارم رسیده اند باید قبل از فارغ التحصیلی شدنشان ماموریتی را پشت سر بگذارند. ماموریتی برای بدست آوردن خوش بختی و افتخار که هم خطرناک است و هم غیر قابل پیش بینی...
انجمن سری بندیکت به ترجمه فرزانه شیخ الاسلامی نشر نگاه آشنا
انجمن سری بندیکت از پرفروش ترین های نیویورک تایمز بوده که نوشتن آن سه سال طول کشیده و ایده جالبش ، آن را جزو ده کتاب برتر سال و در ردیف رمان های هری پاتر قرار داده است. این کتاب داستان پسر یتیم باهوشی به نام رنی مالدون است که همیشه مورد تمسخر و خنده همکلاسی هایش قرار دارد. روزی یک آگهی در روزنامه میبیند که فقط بچه یتیم ها را خطاب قرار داده و اسمی از پدر مادرها نیاورده است و آن ها را به شرط قبولی به شرایط زندگی ایده آل دعوت می کند.
دختری که ناپدید شد ترجمه نوشین حیدری نشر آزرمیدخت
الویا شاو از سه شنبه ی گذشته ناپدید شده است. آخرین بار مقابل درب ورودی مدرسه ابتدایی اش در محله ی هانتس پوینت با یک ژاکت بهاره ی سفید، شلوار جین آبی و چکمه های صورتی دیده شده است.
خودم را وارد می کنم به چهره ی توی عکس نگاه کنم، به ویژگی های صورتش که اندکی چرکین ولک شده اند، همان جا خشکم میزند.
تصویر الویا شاو می توانست انعکاس چهره ی خودم در آینه باشد. سیزده ساب قبل در صورتی که هر گونه اطلاعی از مکان تقریبی یا هر نوع اطلاعات مربوط به الویا شاو دارید، لطفا با شماره زیر تماس بگیرید...
لیست مهمان ها ترجمه غزل مرتضوی نشر آزرمیدخت
پژواک ضجه ای پیچیده در تند باد گزنده، سرخوشی را از سر مهمانان عروسی سیاه مست پراند. گویی بهترین مکان برای برپایی یک عروسی به یاد ماندنی جایی دور از هر بنی بشر است، آنجا که حتی دست امواج تلفن هم به آن نرسد، مثلا جزیره ای میان جوش و خروش امواج کینه توز اقیانوس، جایی که زمانی ملجا فراریان باستانی بوده که حالا اجساد سلاخی شده شان در دل باتلاق پرسه می زنند.