ماجراهای صندلی آرزوها سرزمین موجودات خیالی به ترجمه سمیه موحدی فر نشر نظاره
هاکلبری فین به ترجمه داریوش شاهین نشر نظاره
هاک که در همه زندگی هرگز دوستی حقیقی را تجربه نکرده، دوست واقعیش را در جیم کشف می کند. او می آموزد که نژاد مهم نیست و این که جیم همه کاری برای او انجام می دهد .
در ابتدا هاک نسبت به جیم احساس فضیلت و برتری دارد و شوخی هایی با او میکند. اما به این باور می رسد که جیم هم احساس دارد . سپس به تدریج به این نتیجه می رسد که با وجود این که رنگ پوستشانن با هم متفاوت اسن اما شباهت های زیادی به هم دارند.
هایدی ترجمه یلدا محمدزاده نشر محمد امین
یک قدم مانده تا بهشت به ترجمه محدثه ابوالحسنی نشر نگاه آشنا
رویای من برای رسیدن به ابرها، چیز تازه ای نیست. از وقتی که به این جا مهاجرت کرده ایم، طیف مختلفی از این خواب ها را دیده ام. گاهی از درخت ها سقوط می کنم. گاهی حتی هنوز دستم به آخرین شاخه نرسیده، به پایین می افتم . بیشتر اوقات به جلو خم میشوم و فاصله ای تا رسیدن به آن ندارم، اما در هیچ کدام از این رویاها، دستم به ابرها نمی رسد. آن ها درست بالای سرم ، در لایه های ضخمی از ورقه های سفید توپر مواج، شناورند.انگار این را میدانم که در خواب هایم، گرفتن ابر به نشانه پرواز به سوی بهشت است. جایی که تا به حال ندیده ام، مگر دز خواب هایم. اصلا به امید رسیدن به بهشت بود که از این جا سر در آوردم.