یک قدم مانده تا بهشت به ترجمه محدثه ابوالحسنی نشر نگاه آشنا
رویای من برای رسیدن به ابرها، چیز تازه ای نیست. از وقتی که به این جا مهاجرت کرده ایم، طیف مختلفی از این خواب ها را دیده ام. گاهی از درخت ها سقوط می کنم. گاهی حتی هنوز دستم به آخرین شاخه نرسیده، به پایین می افتم . بیشتر اوقات به جلو خم میشوم و فاصله ای تا رسیدن به آن ندارم، اما در هیچ کدام از این رویاها، دستم به ابرها نمی رسد. آن ها درست بالای سرم ، در لایه های ضخمی از ورقه های سفید توپر مواج، شناورند.انگار این را میدانم که در خواب هایم، گرفتن ابر به نشانه پرواز به سوی بهشت است. جایی که تا به حال ندیده ام، مگر دز خواب هایم. اصلا به امید رسیدن به بهشت بود که از این جا سر در آوردم.
اسم تو به ترجمه صالحه ترابی نوا نشر نگاه آشنا
میتسوها میامیزو، یک دانش آموز دبیرستانی در حومه روستای ایتوموری در کشور ژاپن بود که از زندگی در روستا خسته شده بود و آرزو داشت در زندگی بعدی خود تبدیل به پسری خوش سیما در توکویو شود. تاکی تاچیبا نیز یک پسر نوجوان دبیرستانی اهل توکیو بود. زمانی که یک ستاره دنباله دار به زمین نزدیک شد، آرزوها و زندگی آن ها دست خوش تغییر کرد. در یکی از روزها از خواب بیدار شدند، جایشان با هم عوض شده بود...
بادام به ترجمه صالحه ترابی نوا نشر نگاه آشنا
یون جه پسر نوجوانی است که از درک احساساتی همچون شادی، غم و خشم ناتوان و این مسئله ارتباط با دیگران را برایش دشوار کرده است. مادر و مادربزرگش تمام سعی خود را می کنند تا ارتباط با دیگران برای یون جه آسان تر گردد. اما در شب تولد شانزده سالگی اش اتفاق عجیب رخ می دهی که زندگی اش را تغییر می دهد. پس از آن اتفاق ، یون جه خود را در مواجهه با دنیایی جدید می یابد که باید به تنهایی از پس چالش های پیش رو بر بیاید. در این بین اتفاقات عجیبی می افتد که یون جه را وادار می کنند تا پا از منطقه امین خود فراتر بگذارد.
چشم بادامی به ترجمه زهرا عباسی آلنی نشر نگاه آشنا
جویس یک دختر کره ای اسست که با خانواده اش در آمریکا زندگی می کند. مردم همیشه او را با خواهر بزرگ تر و زیبایش، هلن مقایسه می کنند. ماجرا از جایی شروع می شود که عمه ثروتمندشان که به جراحی های زیبایی اعتیاد دارد به او پیشنهاد می دهد تا پلک هایش را جراحی کند و زیبا شود. جویس قبلا در مورد جراحی پف پلک شنیده است، همان جراحی رایجی که زنان آسیایی استفاده می کنند تا چشم هایش درشت تر شود و چهره ای آمریکایی تر پیدا کنند...
کتابخانه ارواح به ترجمه لیلا مکرمی نشر آراستگان
گردنبند کهربا ترجمه الهه احمدی نشر نسیم قلم
گورخر گلادیاتور(بزن بزن با رومی ها) به ترجمه نیلوفر گنجی نشر نگاه آَنا
چه می شود اگر پای حیوان به نبردهای گلادیاتوری روم باستان باز شود؟ ژولیوس زبرا، گورخر داستان که خیلی تاکیید دارد او را اسب راه راه صدا نزنند با یک شیر بد اخلاق و یک گراز کوچولوی پرحرف در خانه خود، یعنی آفریقا به دام رومی ها می افتند و به شهر رم فرستاده می شوند و حالا باید برای نجات جان خود به یک گلادیاتور خشن تبدیل شوند...
گورخر گلادیاتور(همدستی با بریتانیایی ها) به ترجمه نیلوفر گنجی نشر نگاه آشنا
گورخر گلادیاتور(درگیری با مصریان) ترجمه نیلوفر گنجی نشر نگاه آشنا
گورخر گلادیاتو(گلاویز شدن با یونانیان) به ترجمه نیلوفر گنجی نشر نگاه آشنا
ژولیوس قهرمان و دوستانش در حال گذراندن یک روز خوب در خانه بودند که سر و کله مردی مرموز پیدا می شود و به آن ها در ازای پیدا کردن سیب طلا، وعده ای می دهدکه هیچ کدام از آن ها نمی توانند به درخواستش جواب رد بدهند. اگر دوست دارید از آخرین و ترسناک ترین ماجراجویی ژولیوس و دوستانش باخبر شوید، با ما همراه شوید...
ارثیه ویرانگر به ترجمه محبوبه صادقی نشر آزرمیدخت
... اما راننده جرثقیل فکر کرد من دارم بهش علامت می دمکه اوضاع مرتبه و میتونه دنده عقب بگیره و اونم درجا دنده عقب گرفت.و این پایان زندگی مبل نشین بود.
جرثقیل ایستاد ، اما جکوزی خیر! جکوزی همین طور داشت بالای سر خونه تاپ میخورد و یه دفعه خورد به دودکش . من دیگه فکر کردم همه چیز به خیر گذشته و نمیتونستم حتی فکرش رو بکنم که یه اتفاق دیگه بیفته، اما افتاد...
انجمن سری بندیکت به ترجمه فرزانه شیخ الاسلامی نشر نگاه آشنا
انجمن سری بندیکت از پرفروش ترین های نیویورک تایمز بوده که نوشتن آن سه سال طول کشیده و ایده جالبش ، آن را جزو ده کتاب برتر سال و در ردیف رمان های هری پاتر قرار داده است. این کتاب داستان پسر یتیم باهوشی به نام رنی مالدون است که همیشه مورد تمسخر و خنده همکلاسی هایش قرار دارد. روزی یک آگهی در روزنامه میبیند که فقط بچه یتیم ها را خطاب قرار داده و اسمی از پدر مادرها نیاورده است و آن ها را به شرط قبولی به شرایط زندگی ایده آل دعوت می کند.