دختری که ناپدید شد ترجمه نوشین حیدری نشر آزرمیدخت
الویا شاو از سه شنبه ی گذشته ناپدید شده است. آخرین بار مقابل درب ورودی مدرسه ابتدایی اش در محله ی هانتس پوینت با یک ژاکت بهاره ی سفید، شلوار جین آبی و چکمه های صورتی دیده شده است.
خودم را وارد می کنم به چهره ی توی عکس نگاه کنم، به ویژگی های صورتش که اندکی چرکین ولک شده اند، همان جا خشکم میزند.
تصویر الویا شاو می توانست انعکاس چهره ی خودم در آینه باشد. سیزده ساب قبل در صورتی که هر گونه اطلاعی از مکان تقریبی یا هر نوع اطلاعات مربوط به الویا شاو دارید، لطفا با شماره زیر تماس بگیرید...
لیست مهمان ها ترجمه غزل مرتضوی نشر آزرمیدخت
پژواک ضجه ای پیچیده در تند باد گزنده، سرخوشی را از سر مهمانان عروسی سیاه مست پراند. گویی بهترین مکان برای برپایی یک عروسی به یاد ماندنی جایی دور از هر بنی بشر است، آنجا که حتی دست امواج تلفن هم به آن نرسد، مثلا جزیره ای میان جوش و خروش امواج کینه توز اقیانوس، جایی که زمانی ملجا فراریان باستانی بوده که حالا اجساد سلاخی شده شان در دل باتلاق پرسه می زنند.